این مسئله که طراحی UX توسط دان نورمن در دهه 90 نامگذاری شد، اطلاعات عمومی محسوب میشود. بسیار نادر است که نام خالق یک رشته را بدانیم و بتوانیم او را تا زمانی که زنده است دنبال کنیم.
یوایکس قبل از نامگذاری وجود داشت، و توسط افراد غیرمتخصصی اداره میشد که بر اساس غریزه عمل میکردند، یا به دانش سایر رشتهها برای توجیه تصمیمات خود متکی بودند. خود دان نورمن اهل روانشناسی است و شناخت کاربران ابزارهای دیجیتال را مطالعه کرده است.
یوایکس ریشه در رشتههای دانشگاهی دارد، اما هر چه بیشتر محبوب شود، به نظر میرسد از رشتههایی که آن را جعل کردهاند فاصله میگیرد. سیستم دانشگاهی آمریکا به دانشجویان این امکان را میدهد تا با انتخاب رشتههایی که میخواهند در آن شرکت کنند، مدرک سفارشی خود را ایجاد کنند. دانش آموزان مهارتهای مختلفی را از طریق این سیستم بهدست میآورند، که سپس به آنها اجازه میدهد برای مشاغل خاصی درخواست دهند.
با استفاده از این سیستم، اگر کسی احساس کند در یوایکس توانایی دارد و یا بهصورت تجربی یاد گرفته باشد، میتواند ادعا کند که یک طراح یوایکس است.
به موازات آن، آموزشهای خصوصی طراحی UX ایجادشده است، که آنها به شما اجازه میدهند بدون علاقه به تاریخچه یا توجیهات نظری، اصول اولیه را بیاموزید. این آموزشها میتوانند خیلی خوب باشند، یا فقط راجع به نیلسن و تئوری رنگ صحبت کنند.
برخلاف رشتههای تحت نظارت مانند پزشکان، دندانپزشکان یا روانشناسی که نمیتوان آنها را ادعا کرد، طراحی یوایکس و همه مشاغلی که حول آن میچرخند، چیزی بیش از حرفهها هستند. برای ایفای این نقش در بهترین حالت، توصیه میشود به رشتههای دیگر علاقهمند باشید تا افق دید خود را باز کنید.
چرا به رشتههای دانشگاهی علاقهمند باشیم؟
دانشگاه در درجه اول، بیش از یک مکان آموزشی، بهعنوان یک مکان تحقیق در نظر گرفته میشود. تحقیقات دانشگاهی بهطور کلی با تحقیقات عمومی مطابقت دارد. مزیت تحقیق عمومی این است که با هدف کشف، برای علم انجام میشود، مهم نیست که هیچ برنامه کاربردی قابلفروش برای اکتشافات انجامشده یافت نشود.
بااینحال، بسیاری از نظریهها، کاربردهای ملموسی در صنعت پیدا کردهاند. روانشناسی اجتماعی به طور مداوم تکنیکهای بازاریابی را تغذیه میکند، حتی اگر این دو رشته اهداف بسیار متفاوتی داشته باشند.
روانشناسی: درک کاربران
روانشناسی شناختی بهدور از صحبتهای فروید، به مطالعه عملکرد تفکر انسان میپردازد. مغز بهعنوان رایانهای دیده میشود که اطلاعات دریافتی توسط اندامها را پردازش میکند و پاسخ میدهد.
ذهن ماشین عجیبی است که قادر به بهترین و بدترین است. داشتن یک ایده دقیقتر از عملکرد آن، باعث ایجاد همدلی برای کاربران میشود. با دانش روانشناسی، یک طراح، بهتر میتواند واکنش کاربران به یک رویداد را، روی ابزار دیجیتال پیشبینی میکند.
با روانشناسی، ما برای درک تأثیر سن و فرهنگ بر رفتار دیجیتال، مجهزتر هستیم. روانشناسی همچنین در منشأ نظریههایی است که باید در طراحی رابطهایی مانند گشتالت (مکتب فکری) یا بار ذهنی مورد توجه قرار گیرد. درنهایت، و برای استفاده با اعتدال، دانش در روانشناسی میتواند به جهتدهی انتخاب کاربران، به سمت کاری که ما میخواهیم انجام دهند، کمک کند. در این صورت، سوءاستفاده نکردن از این دانش، مسئله اخلاق است.
تکنولوژی درک ارگونومی
ارگونومی، تکنولوژی را از دیدگاه انسان مطالعه میکند. در تقاطع چندین رشته قرار دارد، و به دنبال بهینهسازی فعالیتهای انسانی در هر شرایطی است. ارگونومی ارتباط تنگاتنگی با طراحی یوایکس دارد و اعتبار سنجی علمی ابزارهای مورد استفاده روزانه را توسط طراحان مجاز کرده است. از نظر علمی ثابت شده است که استفاده از معیارهای ارگونومیک، تستهای کاربر و ماکتها، ارزش افزودهای را برای شرکتها به ارمغان میآورد.
پیروی از تکامل ارگونومی به معنای پیروی از ابزار و روشهای طراحی آینده، و همچنین فرصتی برای درک بهتر تأثیر فناوریها بر انسان، رفتار و جامعه ما است.
جامعهشناسی، شناخت جامعه
رفتارهای گروهها توسط جامعهشناسی بررسی میشود. این رشته، با ظهور فناوری دیجیتال و دنیای متصل تکامل یافته است. رفتارهای گروهی توسط جامعهشناسی تجزیهوتحلیل و مطالعه میشوند، که کلید درک دلایل رفتارهایی را که میخواهیم در شبکههای اجتماعی ظاهر یا ناپدید شوند، ارائه میدهد.
در عصری که بهطور فزایندهای متصل میشود، جایی که سیستمها شکل شبکههای اجتماعی را به خود میگیرند، درک رفتار گروهی، بهمنظور طراحی ابزارهایی که برای بیشترین تعداد افراد مناسب است، ضروری است. بدون در نظر گرفتن این جنبه از فناوری، سوءاستفادههایی مانند آزار و اذیت سایبری همچنان ظاهر خواهد شد.
آمار، باعث میشود مردم بفهمند
آمار ترسناک است. بااینحال، بدون آنها، هیچچیز از نظر علمی قابل توجیه نیست. در هر مطالعهای، در مقطعی باید ارقام را باهم مقایسه کنید. دانش آماری به ما این امکان را میدهد که فراتر از مقایسه میانگینها برویم، بدانیم آیا نتایج ما قابلتعمیم به کل جمعیت است یا خیر، و برای چندین معیار برای تفاوتهای ظریف نتایج و جهتدهی به تحقیقات آینده، مقایسه انجام دهیم.
هنر، درک احساسات
تفاوت بین یک رابط خوب و یک رابط عالی در ظاهر آن است. UI اولین چیزی است که کاربران هنگام ورود به یک سایت یا برنامه، متوجه میشوند. زیبا کردن ابزارهای دیجیتالی شما فقط جنبه زیباییشناسی ندارد، هنر، تأثیر عاطفی بر کاربران دارد. درصورتیکه رفتارهای کاربران در حالت عاطفی مثبت یا منفی باشند، اصلاح میشود، همچنین در مورد قابلیت استفاده از یک سایت یا یک برنامه بهشدت قضاوت میکنند.
در هنر، نظریهها و گرایشهای هنری وجود دارد. هر گرایش به دنبال انتقال احساسات مختلف است. گرایشهای رابط کاربری نیز همین کار را میکنند. با اعمال یک استایل یا استایل دیگر، پیامی در مورد فلسفه ابزار به کاربران منتقل میکنیم. برنامههای حرفهای به سمت سبک بروتالیستی گرایش پیدا میکنند تا تصوری از سختگیری ایجاد کنند، برنامههایی که برای جوانان هدف قرار میگیرند سبکی رنگارنگ دارند تا احساس شادی و نشاط ایجاد کنند.
افرادی که سمتهای طراح یوایکس را اشغال میکنند، میتوانند از پیشینههای مختلفی باشند، این چیزی است که قدرت و غنای دیدگاهها و راهحلهای ارائه شده را میسازد. علاقهمندی به همه زمینهها، به معنای تغذیه ایدهها و نزدیک شدن به مشکلات از زاویهای جدید، برای ارائه راهحلهای بدیعی است.
دیدگاهها
ثبت دیدگاه